اولا دانشگاه

ساخت وبلاگ
ا وقتی یه مساله روحی برام پیش میاد میرم سراغ اشپزی نقاشی فیلم شعر....خصوصا فیلم ک ادمو قشنگ از دنیا و فکرش میکشه بیرون و سرگرررم میکنه و انقد صبح تا شب فیلم نگا میکنم ک هیچ لحظه خالی نمیمونه برا فکر و خیال و غصهراه حلم برا مشکلاتم با این عقل ناقصم همینه فقط میخاستم برا بار دهم فیلم فرندز جان و ببینم ولی نداشتمش و فلشم گم شده بود و بسییی افسوس ها خوردم  من از فیلمای تکراری متنفررررم ولی فرندز برام یچیز دیگه بود اولین سریالیم که دیدم اشنایی با مادر بود که اولش خیلی جذاب بود برام اما بار دوم خواستم نگاه کنم دیدم چقد این سریال حرفای ناجور و کلهم چیزای ناجور داشته اما در قالب طنز االبته سریال فرندزم همینطور ها اما بازمممم خیلی بهتر ازون یکی...و بامزه تر.من عاشق ریچل بودم خلاصه اقا جان این فرندز و نشد ببینم رفتم فیلم ترکی دان کردم از سر ناچاری دروغ چرا شیرینه فیلماش ولی فقطط برا وقت گذرونی خوبه، اولین فیلم ترکی ک دیدم "عشق حرف حالیش نمیشه" بود و برام خیلی جذاب جلوه کرد چون 1.اولینننن فیلم ترکی بود ک میدیدم 2.موقع امتحانا بود و میچسبید 3.عاشق این دختره حیات شدم ک شبیه نرگس محمدیه(هرکی ندونه فکر میکنه پسرم) وگرنه تماااام فیلمای ترکی ک تا حالا دیدم هم خیلیییی ابکیییییی بوده و کششششش دار هم معمولا ی دختر فقیر میاد تو زندگی یه پسر پولدااار و پسره عاشقش میشه و این چرت پرتا   او اصلا نباید وقت اولا دانشگاه...
ما را در سایت اولا دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 2:56

یعنی دوست خوب از صدتا خواهر و فامیل بهترهاین دوروز ک دوست جان جانان قضیه رو با یکم سان سور فهمیده، انقد وقت منو پر کرده تنهام نزاشته ک وقت هیچی ندارم رفته برام ثبت نامم کرده کلاس نقاشی و دکوپاژ ک خیلی دوست دارم و تعریف از خود نباشه یکم بلدم، امروز بزور منو برده بعد سر راه رفتیم رستوران لبنانی طملته!؟بطملطه!؟ تبله؟! اوه اسمشم یادم نیست ولی ازونا خوردیم ک ماست و بادمجون و ارده و انار و گردو داشت   بعد باز کشوندتم خونه خودشون بزووووز با مامانش درد دلامو گوش دادن نصیحتم کردن دعوام کردن ک چرا تو همچین کاری کردی بعدم ناهار بزووووور سه تا بشقاب ب خوردم دادن ک داشتم گلاب به روتون بالا میاوردم دیگه تا یازده شبم اونجا بودم راستش تو این مسائل من خیلییی برا بروز مشکلات و غصه هام تودارم هیچکسم این صفتمو جز همین دوستم نمیدونه خانوادم حتی فک کردن چیزیم نیست انقد ک ظاهرسازی کردم دیشبم باز اومد دنبالم منو برد خونشون کلی اهنگ گذاشت و رق صیدیم و خوش گذروندیم و واقعا حالم بهتر شد یک  ی عمر اصرارررررررررررر میکردم رقص عروسیشو بره من ببینم چجوره ولی میگفت همون روز عروسی ببین حالا امروز برام رفت رقصشو و ذوووووق کردم حسااااابی خلاصه انرژی مثبت دارم امشب گفتم یکم تو وبلاگ بپخشم و بپاشونمش راستی ناگفته نمونه بابامم شب زنگ زدن کلی دعوام کردن که دو شبه کجایی هی چپ و راست بیرون و خونه مردم اولا دانشگاه...
ما را در سایت اولا دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 2:56

کتک خوردم اونم نه سیلی ساده ن کتکی ک یباره و بعد تموم میشه...پشت سر هم از کی....؟ از کی واقعا از اقایی ک هیچکاره منه از کسی ک فقط صحبت شده برا اومدن خواستگاری و من مشغول تحقیق و مشاورم در موردش... سر چی...سرچی...برای چی....اصلن هرچی اصن بفرض من بدترین برخورد و بکنم...چرا باید فحش مادر پدر ساداتمو بده چرا باید وقتی میخام جدا شم حمله کنه بزنه منو بکوبونه تو دیوار... سر اینکه فقط دعوا شد و گوشیشو پرت کردم گفتم دروغ گفتی تو و بهم ثابت شد دیگ سمت من نیا..... ناخونم شکست خونی شد عکس نمیشه اپلود کنم نمیدونم چرا ..میزارمش تو  همون کاناله ک تار عنکبوت بسته ک یادگاری بمونه.....جلو چشمممم موقت# اولا دانشگاه...
ما را در سایت اولا دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 161 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 0:57

دوستای عزیزی ک میگید شکایت...واقعا شرایط اجازه نمیده من دلمم نمیاد حتی ب همه گفتم ماشین زده بهم ک دستم کبوده یا میلرزم....اخه یه دانشگاهیممن رفته بودم با ایشون درس کار کنم و خودشون خواهش کرده بودن بعدم اینجور شد گ یچیز دیدم ک چیز خاصی نبود ولی من خیلی زودجوشم و عصبی میشم و البته چیزی بود ک برعکس گفته های قبل این اقا بود،یجورایی دروغ...پنهون کاری و اینچیزا اقای خیلی خوبین حتی صبور تر از من اما نمیدونم چرا وقتی ب این درجه رسید بحث اینجوری شدم بعد سهههه سال هیچوقت اینجور ندیده بودمشون خلاصه اومدم دفاع کنم از خودم ناخنم شکست حتی سرمو ک گرفته بود با موهام زیر مقنعه گاز میگرفتم دستشو ک ول کنه ولی زور نداشتم هی میزاشتم میرفتم پیاده میشدم بزور میکشوند منو تو ماشین خودش میدید حالم بد شده میترسیذ میخاس ببره بیمارستان ولی باز با زبونن یچی میگفتم باز میزد فحش مامانم و بابام داد مشت کوبیدم تو صورتش جیغ میزدم گقتم بابا مامان خودتن یهو چنان زد منو ک داشتم خفه میشدم همیشه اینارو میخوندم فک میکردم داستانه یا سر زنای بدبخت میاد و خیلی شوک بدیه اصلا باورم نمیشه چی شد الان اس داده کلی ببخشید و توجیه اوردن ک الان خیلی وضعم بده گرفتاری مالی دارم میخام بیام جلو ولی درگیرم کارام درست نمیشه سر خونه ب بابام ب مشکل خوردم و....میترسیدم بری دیگه نگام نکنی خوب واقعا میشه اعتماد کرد دگه؟ بعدم رفتم کلاس امتحان بد اولا دانشگاه...
ما را در سایت اولا دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 0:57

گندی زدم ک نگو و نپرس همیشه وقتی میخواستم عکس بزارم چندتا فامیلمونو هاید میکردم که نبینن فقط دوستام ببینن. هرچند جز فامیل فالوور مردی ندارم اما بالاخره دوس نداشتم کسی جز دوستام ببینن عکسامو اومدم یه عکس استوری کردم ازونا ک نرم افزاره برا ادم بینی و سیبیل میزاره...و متاسفانه بدون روسری...و رفتم دنبال کارام وقتی برگشتم و چک کردم کیا دیدن یهو انگار ی اب سرد ریختن روم یکی از اقایون فامیل ک شدیدا باهاشون رودربایسی داریم و مذهبین دیده بودن اینو.... حالا استوری گذاشتم ک عکس قبلی اشتباه شده ولی شک دارم باور کنن حسابی خجالت کشیدم و فحش خودم دادم ک غلط کردی عکس گذاشتی مگه واجب بود. ...خلاصه شما حواستون باشه ازین کارا نکنین یه امتحان میان ترم دادیم دانشگاه حسابی خوندم اما نصف نمره رو گرفتم فقط دیروز باز اقای...رو دیدم ولی همش گذری رد میشدیم اما خیلی متوجه نوع نگاهش نشدم دیگه.....اخر نفهمیدم ایشون دنبال ازدواج هستن یا بیخیال شدن اخه قرار بود قبل سال جدید تماس بگیرن اما بعد بحث اونروز دیگه من کششی ندیدم ازش... شاید پشیمون شده بعد اینهمه وقت تازه ب این نتیجه رسیده ب درد هم نمیخوریم این بازی کوییز اف کنز رو نصبیدم خیلی جالبناکه همش بازی میکنمش هرکس خواست بیاد باهم بازی کنیم بسی ببازیم.... اولا دانشگاه...
ما را در سایت اولا دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 22:04

بَـرنیامــــد از تـمنّای لـبَت کــــامــم  هنوز بَر امیدِ جامِ لَعلَ‌اتدُردی آشامم هنوز روز اوّل رفــت دینــم، بــر سـر زلـفین تــو تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز ساقیا یک جرعه‌ای زان آبِ آتشگون که من  در میان پختگان عشق او خامم هنوز از خطا گفتم شبی زلف ترا مشک خُتَن میزند هر لحظه تیغی مُو بر اندامم هنوز پــرتـو روی تـو تـا در خلوَتم دیـد آفـتــاب میرود چون سایه هر دَم بر دَر و بامَم هنوز نام من رفته‌ست روزی بر لبِ جانان به سَهو  اهل دل را بویجان می‌آید از نامَم هنوز در ازل داده‌ست مــا را ســاقیِ لعل لبت جرعه‌ی جامی که من مدهوش آن جامم هنوز ای که گفتی جان بده ، تا باشدت آرام جان جان به غمهایش سپُردم نیست آرامم هنوز #یلدا  زمانای قدیم چون چراغ کم بود یا نبود شبهای بلند زمستون براشون سخت میگذشت برای همین چراغارو برمیداشتن میرفتن خونه هم دیدن و گفتن و اینا،تا شب بگذره و هم اینکه اعتقاد داشتن اهریمن و اینچیزا در شب وجود داره...و کنار هم بودن این خطر و دفع میکنه  در نتیجه شب یلدا تبریک ندارههه... #اینا رو کم و بیش از صحبتهای دکتر الهامی عزیز استاد خوبم شنیده بودم و ثبت کردم اینجا #ما که تنهاییم و غریب.یلدایی نداشتیم  نشستیم دور همی مهران مدیری و دیدیم و بسی خندیدیم،اقای اوجی و خانوم نرگس محمدی میهمان بودن و خیلیییی خوشمان امد ازشون... #دلم گرفت ازین غربت ازین زلزله ها ازین اولا دانشگاه...
ما را در سایت اولا دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 22:04

بعله اینهم از اولین امتحان ترم ما ینی استادایی داریم ..... کل کتاب مشخص میشه و در امتحان میاد و تازشم میری سر جلسه یهو میبینی از جاهایی سوال اومده ک یک درصدم احتمال نمیدادی... ما یک کتاب پونصد صفحه ای خوندیم فقط دویست صفحش وقت نشد دوتا سوال چهارنمره ای از هموووونجاااا داد ای حرص خوردم بماند ک با چ بدبختی درس خوندم شما مثل من نباشید از اول ترم هیچی ننویسید و کتاب نبرید ک سنگینه و اذیتین...چون مثل دیشب من همش باید سرتون تو دیکشنری باشه دنبال معنای کلمه و ادبیات هم جوریه ممکنه معنای کلمه هزارررر چیز باشه و حتی هزارچیزم بنویسی باز منظور ازون کلمه اونجا چیز دیگه باشه... دیشب فقط بگم چقد دنبال کلمه ی «بروجه» گشتمممم... بعد کلییی جست و جو (بجای سرچ) تازه متوجه شدم ای دل غافل این کلمه ی بر  وجه هستش...و بسی تاسف خوردم برای خودم ی چندجا اومدم گوشیمو از توی لباسم که به هزار زحمت جاساز کرده بودم در بیارم همون لحظه استاد بزرگوار پا شدن...و قدم زنان تا صندلی من اومدن و گوشی منم زیر برگه سوال روی پام... خلاصه منم برای بار هزارم امروز ب این نتیجه رسیدم ک من رو چه ب تقلب اخههههه!؟  راستی یکی از دوستان هست که مانتویی خفنیه و خیلیم خوش تیپه و خوشگل. منتها توی دانشگاه چادر سرش میکنه طبق اعتقادی ک داره ،به حرمت فضای اموزشی رفته بودیم سرویس بهداشتی تیکه های دخترونه و فضولیا داشت گرم میشد... یکی دوستای اولا دانشگاه...
ما را در سایت اولا دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 165 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 22:04